تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, | 15:13 | نویسنده : MILAD
تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 15:45 | نویسنده : MILAD
تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 15:41 | نویسنده : MILAD
تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 15:38 | نویسنده : MILAD

 چندسال پیش یک روز…

چندسال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.
ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».

رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید: « مدرک تحصیلی ات چیست »؟ گفتم:« دیپلم تمام »!
گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس!پاشوبرو دانشگاه ».
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ……برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ پدر دختر پرسید:« خدمت رفته ای »؟
گفتم:« هنوز نه »؛ گفت:« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ».
رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟
گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »؛ گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! علاف! پاشو برو سر کار ».
رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند:« سابقه کار می خواهیم »؛ رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ».
دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم».
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ». گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد ».
رفتم جایی که سابقه کار نخواستند. گفتند:« باید متاهل باشی ».
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی ».
گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ».
رفتم؛ گفتم:«باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم».
گفتند:« باید متاهل باشی تا به توکار بدهیم ».
برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!



تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 15:33 | نویسنده : MILAD

 این معلم یک فرمول را با گچ بر روی تخته سیاه می نویسد

به نظر شما مفهوم این فرمول چیست؟ 

تا لود شدن کامل تصویر صبور باشید ...

فرمول عشق کشف شد ! ( تصویر متحرک) www.taknaz.ir

.

.

.

.

..

.

فرمول عشق کشف شد ! ( تصویر متحرک) www.taknaz.ir

 



تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 15:17 | نویسنده : MILAD
تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 14:57 | نویسنده : MILAD

 


به نظر شما قطار به کدام طرف داره حرکت می کنه ؟

 


 




تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 11:18 | نویسنده : MILAD

 


متن عاشقانه عشق یعنی...

عشق یعنی یك سلام و یك درود
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یك تبلور یك سرود
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یك شقایق غرق خون
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون كندن بدست
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی با پرستو پرزدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن



عشق یعنی یك تیمم یك نماز
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشك حسرت ریختن
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی مستی و دیوانگى
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی معنی رنگین كمان
عشق یعنی شاعری دلسوخته
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی سوز نی آه شبان
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحطه های ناب ناب
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عكس یار
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی با جهان بیگانگى

                 


تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 11:16 | نویسنده : MILAD

 

سی تی اسکن مغزم

  



تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 11:14 | نویسنده : MILAD

 


چرا هر شب تورو دارم؟

چرا هر شب تورو دارم؟
بدون اینکه حتی یک نفس از من جدا باشی
چرا تو جاده گم می شم؟
بدون اینکه حتی یک نفس پیدا شی
چرا از بی تو می ترسم
همش دستات و می گیرم
تو ماه و بردی از شب هام
من از بی ماه، می میرم



واسه چی...
تو هنوز توی عمق ترانه ها می

واسه چی...
واسه چی...
توی هر نفسم تو هنوز باهامی
واسه چی...
مگه نه اینکه دستام و ول کردی
نذاشتی با تو دنیام و بسازم...
تو را هر شب به این جاده ی تاریک و نمناک
واسه چی... می بازم؟

چرا این جاده می پیچه؟
همه اش سمت یه بی راهه
چرا من از تو جا موندم؟
چرا دنیا پر از راهه؟
چرا دستامو ول کردی؟
چرا خواستی که تنها شم؟
نمی بینی که عمر من
مثه یه قصه کوتاهه
مثه یه قصه کوتاهه...

 



تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | 11:9 | نویسنده : MILAD

 



تاريخ : پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, | 12:29 | نویسنده : MILAD

 


اعتماد به نفس

توماس هیلر ، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست ، میو چوال و همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است. هیلر به خروجی بعدی پیچید و از بزرگراه خارج شد و خیلی زود یک پمپ بنزین مخروبه که فقط یک پمپ داشت پیدا کرد.او از تنها مسئول آن خواست باک بنزین را پر و روغن اتومبیل را بازرسی کند.سپس برای رفع خستگی پاهایش به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت.

او هنگامی که به سوی اتومبیل خود باز می گشت ، دید که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفتگو هستند. وقتی او به داخل اتومبیل برگشت ، دید که متصدی پمپ بنزین دست تکان می دهد و شنید که می گوید :” گفتگوی خیلی خوبی بود.”



پس از خروج از جایگاه ، هیلر از زنش پرسید که آیا آن مرد را می شناسد.او بی درنگ پاسخ داد که می شناسد.آنان در دوران تحصیل به یک دبیرستان می رفتند و یک سال هم با هم نامزد بوده اند.

هیلر با لحنی آکنده از غرور گفت :” هی خانم ، شانس آوردی که من پیدا شدم . اگر با اون ازدواج می کردی به جای زن مدیر کل، همسر یک کارگر پمپ بنزین شده بودی”.

” زنش پاسخ داد :” عزیزم ، اگر من با او ازدواج می کردم ، اون مدیر کل بود و تو کارگر پمپ بنزین .”

 چه احساسی داشتی وقتی خوندی اگه میشه

 

احساستو برام بگو ودر قسمت نظرات برام بنویس.

 



تاريخ : پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, | 12:28 | نویسنده : MILAD

 


حرفام و باور کن...

حرفام و باور کن بد جور گرفتارم
هم بغض بارونم هر لحظه می بارم  
این بی قراری ها تقصیر چشماته
ای که نمی بینی تو قلب من جاته
حرفام و باور کن بی رنگ و بی نورم
از حس پروازم یک آسمون دورم
این خستگی هامو ای کاش که میدیدی
من بی تو پژمردم اما نفهمیدی
حرفامو باور کن حرفی بزن با من
این حس دلگیر رو با یک نگاه بشکن



این فاصله عشقو از یادت برده
اسمم به  دست تو  انگاری خط خورده
باور کنی یا نه  درگیر تقدیرم
یک روز از این روزها من بی تو میمیرم
باور کنی یا نه درگیر تقدیرم
یک روزازاین روزها من بی تو میمیرم
من بی تو میمیرم

دانلود آهنگ متن این نوشته من میگم از دستش ندید

 



تاريخ : پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, | 12:24 | نویسنده : MILAD

 



نشد... نه نشد....

نشد یه قصری بسازم پنجرهاش آبی باشه
من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه
نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم
حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم
با همه التماس من نشد دیگه نره سفر
شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر
نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم
نه این که من نخوام برم نذاشت گل هارو ببینم
نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم
یکی می گفت خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم
اما نشد ، اما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, | 12:22 | نویسنده : MILAD

 


لعنت به من چه ساده دل سپردم

لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من، اگر واسش می مردم
دست من و گرفته و بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد
******
یکی بگه که ماه من کی بوده
مسبب گناه من کی بوده
سهم من از نگاه تو همین بود
عشق تو بدترین قسمت بهترین بود   
                                                        ******               تو دل باد من و عاشقم کرد
بین زمون و آسمون ولم کرد
یکی بگه چه جوری شد که این شد
سهم تو آسمون و من زمین شد
******
لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من، اگر واسش می مردم
دست من و گرفته و بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد



تاريخ : چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, | 14:44 | نویسنده : MILAD

 می خوام دستات و بگیرم ببین واسه ی عشقت می میرم

دل تو دلم نیست دل من پیش تو گیره
دست خودم نیست دل من واست می میره

دل تو دلم نیست اون روزا دل بی قراره
دست خودم نیست طاقت دوری نداره


دل تو دلم نیست وقتی دستام و می گیری
گریم می گیره وقتی از پیشم تو میری

دست خودم نیست می دونم می خوام فدا شم
دل تو دلم نیست من می خوام مال تو باشم        
با تو من همیشه تو رویام بی تو من غرق تمنام
میخوام دستاتو بگیرم ببین واسه عشقت میمیرم

تو بیا همسفر من باش به فکر چشم ترم باش
میخوام همدم من تو باشی میمیرم اگه نباشی


توی قلب من همیشه جاته زندگیه من دو تا چشاته
خونه ی دلم با تو بهاره آسمون من پر از ستاره



تاريخ : دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, | 12:15 | نویسنده : MILAD

   آپلود سنتر



تاريخ : جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, | 13:44 | نویسنده : MILAD

مرد ایرانی باهوش
  
هوش ایرانی یک ایرانی داخل بانک در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت. وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ ۵۰۰۰ دلار داره کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره… و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش راکه دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت و ماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد… خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت ۵۰۰۰ دلار + ۱۵٫۸۶دلار کارمزد وام راپرداخت کرد.
 


کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت “ از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم ” و گفت ما چک کردیم و معلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که ۵۰۰۰ دلار از ما وام گرفتید؟! ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: تو فقط به من بگو کجای نیویورک میتونم ماشین ۲۵۰۰۰۰ دلاری رو برای ۲ هفته با اطمینان خاطر و با فقط ۱۵٫۸۶ دلار پارک کنم ! 


تاريخ : جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, | 13:41 | نویسنده : MILAD

 


دلم برایت تنگ می شود

دلم برایت تنگ می شود
گرچه اینجا نیستی
هر جا می روم
یا هر كار می كنم
صورت تو را در خیال می بینم
و دلم برایت تنگ می شود
دلم برای همه چیز گفتن با تو تنگ می شود
دلم برای همه چیز نشان دادن به تو تنگ می شود
دلم برای چشم هایمان تنگ می شود كه
پنهانی به هم دل می دادند
دلم برای نوازشت تنگ می شود
دلم برای هیجانی كه با هم داشتیم تنگ می شود
دلم برای همه چیزهایی كه با هم سهیم بودیم تنگ می شود

 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, | 9:47 | نویسنده : MILAD

 گاهی نیاز است دکتر به جای یک مشت قرص، برایت فریاد تجویز کند…

.
.
.
همه چیز خنده دار بود….
داشتن تو…!
بودن من ; ماندن ما….!!
رفتن تو…
این همه آه….
گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد….
.
.
.
کاش می شد زندگی را هم عوض کرد٬ مثل «چایی» وقتی که سرد می شود…
.
.
.
دُنـبـال ِ کَـلاغـیْ می گـردَم ،
تا قـآرقـآرَش رآ بـه فـال ِ نـیـکْ بـگیـرَم ،
وقـتـی…
قآصـِدَکـْ ـهـا هـمـه لال انـد
.
.
.
صداقت؟…. یادش گرامى…
غیرت؟….. به احترامش یک لحظه سکوت…
معرفت؟….. یابنده پاداش میگیرد…
مرام؟….. قطعه ی شهدا …
عشق؟ ….. از دم قسط…
واقـــعـــ ـا به کــــــجــ ـــــا چــــنــــ ـیـــــــن شـــــتـــ ــابـــــا ن؟؟؟
.
.
.
آدمای دنیای من فعل هایی را صرف میکنند که برایشان صرف داشته باشد!
.
.
.
هوایت دستان سنگینی داشت، وقتی به سرم زد فهمیدم!
.

(۲۲) متن در ادامه مطلب…

یادش بخیر…دنیای ما هم همینجوری بود…



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 14:30 | نویسنده : MILAD

  آپلود سنتر



تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 13:47 | نویسنده : MILAD

 



تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 13:30 | نویسنده : MILAD

 جاستین بیبر متهم است که در یک مرکز خرید به یک عکاس پرخاش کرده است.

 اگر این ستاره پاپ تصور کرده است که این موضوع به آرامی می‌گذرد کاملاً در اشتباه است. چرا که مورد وی به پلیس گزارش شده و ممکن است مورد پیگرد قرار گیرد.

 به گزارش پرشین وی اگر این نوجوان متهم شناخته شود به شش ماه زندان محکوم می‌شود.

بازپرسان پلیس لس آنجلس از جاستین 18 ساله درخواست بازجویی کرده اند ولی وی در حال حاضر برای اجرای کنسرت به نروژ رفته است. بنا به گفته‌ها این مشاجره وقتی صورت گرفته که در حین بیرون آمدن از سینما یک عکاس سعی در گرفتن چند عکس از او و نامزدش سلنا گومز کرده است. و طبق گفته پلیس این عکاس با پلیس تماس گرفته و از درد در ناحیه سینه‌اش شکایت کرده است، وی را به بیمارستان برده و بعد از مدتی مرخص شده است.

 در تصاویر زیر جاستین را می‌بینید که خونسردی خود را از دست داده و عصبانی است و سلنا گومز سعی دارد او را آرام کند.

 

                            ادامه عکس ها در ادامه مطلب

 

 SiteRooz.com SiteRooz.com 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 13:22 | نویسنده : MILAD

 آمار نظرسنجی اخیر



تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 13:14 | نویسنده : MILAD

   تا حالا دقت کردین وقتی‌ توی یه جمعی‌ یکی‌ میگه "اون تلویزیون و کمش کن" ،یکی‌ دیگه از اونور میگه "اصلا خاموشش کن" .

*** 

تا
حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی
وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه
میشی؟

***

تا
حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب
دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره ….

*** 

تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره :

شــــــــــــــــــــــنبـــــ ـــــــــــــــه

یــــــــکشــــــــنبـــــــــ ــــــــــه

دوشـــــــــــــنبــــــــــــ ـــــــه

سه شـــــــنبـــــــــــــــــه

چـــهـــار شنبـــــــــــــه

پنجشنبه جمعه!!!

***

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ!

***

تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست…!

***

تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین؟!

***

تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!



تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 13:5 | نویسنده : MILAD

نرو

با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه! نگو! از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو
کاش می شد لحظه ها را پس گرفت
کاش می شد از تو بود و تا تو بود
کاش می شد در تو گم شد از همه
کاش می شد تا همیشه با تو بود
با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه! نگو! از این سفر با من نگو



من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو
کاش فردا را کسی پنهان کند
لحظه را در لحظه سرگردان کند
کاش ساعت را بمیراند به خواب
ماه را بر شاخه آویزان کند
می روی تا قصه را غم نامه تدفین گل
می روی تا واﮋه را باران خاکستر کنی
ثانیه تا ثانیه پلواره ویران شدن
می روی تا بخشی از جان مرا پرپر کنی
با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه! نگو! از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو



تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 13:3 | نویسنده : MILAD

 خوب برو...

میخواهی بروی؟
خب برو...
انتظار مرا وحشتی نیست
شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود
برو...
برای چه ایستاده ایی؟
به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟
برو..
تردید نکن
نفس های آخر است
نترس برو...                                  احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست
برو...
یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود
پس راحت برو
مسافری در راه انتظارت را میکشد
طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد
برو...
فقط برو.....



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:52 | نویسنده : MILAD

 خدا چرا؟؟؟؟؟

خدا چرا...؟!    دل من و شکستن؟!
چرا دست های عشقم و به زندگی نبستن؟!
دارم می سوزم
                   چرا رها کردی میون راه ها؟!  می خوام بمیرم ولی بی گناهم.
دارم می سوزم
                                       بزار بسوزم...!نمی دونم تا حالا فیلم لیلی مجنون و دیدید یا نه!  یه تیکه اش هست که یه آهنگ رو با متن شعر بالا می خونه. من خیلی ازش خوشم اومد. آهنگش رو گذاشتم تو ادامه مطلب اگه دوست داشتید می تونید دانلود کنید.دانلود آهنگ                           حجم 1054 K                    فرمت Mp3



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:51 | نویسنده : MILAD

 

کاش می شد مثل گلی در دستانم تو را داشته باشم....

یه تست روانشناسی جالب! پس به این ده سوال پاسخ بدید تا بفهمید با احساسات و عواطف خودتون چقدر در ارتباط هستید. بعد با جمع زدن امتیاز ها می تونید حالتی رو که به شما نسبت داره ارو بخونید. برای پاسخ به ده سوال به ادامه مطلب برید.



1)هنگامی که غمگین و ناراحت هستید, آیا می توانید علت ناراحتی خود را پیدا کنید؟

همیشه (4 امتیاز) بیشتر اوقات (3 امتیاز) برخی مواقع (2 امتیاز) به ندرت ( 1 امتیاز)

 

2) هر چند وقت یک بار شما چیزهایی را خریداری می کنید, ولی واقعا نمی توانید از پس هزینه های آن ها

 برآیید؟

همیشه(1امتیاز) بیشتر اوقات(2 امتیاز) به ندرت (3 امتیاز) هرگز ( 4 امتیاز)

 

3) آیا شده که حرفی بزنید و بعد از گفتن آن پشیمان شده باشید؟

اغلب (1 امتیاز) گاهی (2 امتیاز) خیلی کم (4 امتیاز) هیچ وقت ( 3 امتیاز)

 

4) وقتی کسی شما را عصبانی کند, در این صورت شما:

با عصبانیت در مقابل او

می ایستید (2 امتیاز)

به هیچ کس هیچ حرفی

 نمی زنید (1 امتیاز)

همه جا از آن شخص گله و

 شکایت می کنید (3 امتیاز)

به صورت آرام مساله را

 مطرح نمایید ( 4 امتیاز)

 

5) معمولا چند مدت طول می کش که به خواب بروید؟

معمولا تا به رختخواب می

 روید می خوابید (3 امتیاز)

20 دقیقه طول می کشد

که بخوابی (4 امتیاز)

خواب راختی ندارید و سر

 جایتان می غلتید(1 امتیاز)

یک ساعت یا بیشتر

( 2 امتیاز)

 

6) معمولا در چه شرایطی به خود این اجازه را می دهید که گریه کنید؟

وقتی ناراحتم و فقط

 دوستان نزدیک یا خانواده ام

 حضور دارند (3 امتیاز)

هر زمان که احساس کنم

 نیاز به گریه دارم

 (4 امتیاز)

هر کاری می کنم تا گریه

 نکنم (1امتیاز)

وقتی که تنها هستم

( 2 امتیاز)

 

7) آیا احساس می کنید که دوستان خوبی دارید؟

جمع صمیمی از دوستان و

 اعضای خانواده دارم

(4 امتیاز)

افراد کمی در زندگی ام هستند

 (3 امتیاز)

به سختی می توانم با

 دیگران ارتباط بر قرار کنم

(2 امتیاز)

تنها متکی به خودم هستم

 و نیاز به کسی ندارم

( 1 امتیاز)

 

8) تا چه حد به توانایی ها و استعدادهایتان اطمینان دارید؟

خیلی زیاد (4 امتیاز) زیاد (3 امتیاز) کم (2 امتیاز) اصلا ( 1 امتیاز)

 

9) چه چیزی باعث شادی و رضایت بیشتر در شما می شود یا به عبارتی باعث ایجاد انگیزه بیشتر در کارهایتان

 است؟

تحسین و تشویق دیگران

(3 امتیاز)

حس درونی خود (4 امتیاز)

ترس از شکست (2 امتیاز)

زنده ماندن و حفظ حیات

( 1 امتیاز)

 

10) از نظر من شادی و خوشبختی هر کس عمدتا بر پایه:

راه و روشی است که هر

 شخص در زندگی پیش می

 گیرد (4 امتیاز)

اقتصاد جامعه (3 امتیاز)

اصولی است که هر کسی

 از هما کودکی با آن تربیت

 شده (2 امتیاز)

شانس و اقبال فرد است

( 1 امتیاز)

جوابها: 

 امتیاز کمتر از 24 >> به شما توصیه می شود که به طور جدی تری به فکر سلامت روحی خود باشید و از کمک های حرفه ای در این راه استفاده نمایید. ممکن است که مشکلی در زندگی خود داشته باشید و نیاز باشد تا برای دستیابی به آرامش و سلامت فکری خود آن مشکل را به نحوی تجزیه و تحلیل نمایید و راه حل مناسبی را برای آن بیابید.

امتیاز 24 تا 32 >>     لازم است تا شما در شیوه زندگی خود کمی تجدید نظر کنید, شرایط روحی شما به طرز نابسامانی در حالت نوسان است و اگر به همین منوال پیش بروید از لحاظ سلامت روحی دچار مشکل خواهید شد. شاید یافتن یک شغل جدید و یا حتی مشاوره کار مفید باشد. به هر حال شما گاهی به خودتان اطمینان کامل دارید و برخی مواقع قادر هستید تا با احساسات خود به خوبی کنار بیایید.

امتیاز 32 تا 40 >>    در این صورت باید به شما تبریک گفت. چرا که شما از لحاظ روحی و عاطفی در سلامت کامل هستید و باید به وجود خودتان افتخار کنید. شما توانسته اید با احساسات خود ارتباط خوبی بر قرار کنید

منبع: تک خال

 



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:50 | نویسنده : MILAD

 چشم چرانی

مردها در حضور زن ها مثل بچه هایی می مانند که داخل یک اسباب بازی فروشی شده باشند. قلبشان پیش یک چیز خاص است اما با اینحال هنوز هم هر چیز جذابی که دوروبرشان باشد را نگاه می کنند. مردها موجوداتی بصری هستند مردها به هیچ وجه نمی توانند از تحسین کردن زیبایی زنان خودداری کنند. اما آیا انجام اینکار وقتی پیش همسر یا معشوقه شان هستند درست است؟ مجله سلامت مردان اخیراً رای گیری در این مورد انجام داده است: · 53 درصد گفتند که اگر موردی باشد حتماً نگاه می کنند. · 28 درصد گفتند فقط در موارد بسیار خاص و حتماً با داشتن عینک آفتابی این کار را می کنند. · 19 درصد گفتند که هیچوقت اینکار را نمی کنند چون نمی خواهند همسرشان از دست آنها ناراحت شود. اما برای یک لحظه فکر کنید. زن ها هم از این بدشان نمی آید. درست است؟ منظورم این است که مثلاً آن 7 پرستاری که به خاطر نگاه کردن به پرونده پزشکی جورج کلونی تعلیق شدند لزوماً به خاطر مسائل پزشکی اینکار را نکرده بودند، درست است؟ واقعیت این است که مردها نگاه می کنند و زن ها هم نگاه می کنند. بیولوژی طوری ما را برنامه ریزی کرده است که به دنبال جفتی مناسب خودمان باشیم و کره چشممان یکی از ابزارهایی است که همه ما برای خرید از آن استفاده می کنیم. اما دیگر وقتش رسیده واقعیت را ببینیم اکثریت خانم ها و آقایون می توانند خیال پردازی بصری را از واقعیت متمایز کنند.



درمورد مردها می توانیم بگوییم که بسیاری از مردها اگر وقتی با همسرشان هستند به زنان دیگر نگاه می کنند اصلاً قصد بی احترامی و توهین به او را ندارند. بسیاری از مردها اندام خانم ها را زیباترین دیدنی های دنیا می دانند، درمورد آبشار نیاگارا هم همین فکر را می کنند اما لزومی ندارد که تا آنجا بروند. البته جای انکار نیست که برای بعضی از مردها چشم چرانی قدم اول برای درگیر شدن جدی با آن فرد است. اما چطور می توان مردهایی که هر از گاه چشم چرانی می کنند را از آنهایی که با هدفی خاص اینکار را می کنند تشخیص داد؟ چند نکته هست که باید به خاطر داشته باشید: · یک نگاه صادقانه بهتر از دید زدن دزدکی است. بسیاری از مردان قبول دارند که نگاه می کنند چون می دانند اگر گند کار در بیاید نشانه بی احترامی آنها به همسرشان خواهد بود. مطمئناً مردی که می گوید، "خوب خانمه خیلی خوشگل بود" ممکن است با خشم شدید اما موقتی همسرش روبه رو شود اما بعد از اینکه عصبانیت همسرش فروکش کرد، زن متوجه می شود که شوهرش آدم صادقی است پس خطری او را تهدید نمی کند. از این گذشته با اینکه می توانسته اما به هیچ وجه سعی نکرده چیزی را از او پنهان کند. باید نگران مردی بود که چشم چرانی خود را انکار می کند. اگر مرد چیزی را پنهان کند آنوقت باید نگران شد. · تاریخ آینده را پیشگویی می کند. وقتی بدانید که مردتان نامزد قبلی خود را چطور انتخاب کرده است می تواند شما را با عملکرد او اشنا کند. اگر او را در یک رستوران یا خیابان ملاقات کرده باشد خیلی ساده بیانگر این است که برحسب آنچه او را جذب کند وارد عمل می شود. اما اگر مردی نامزد خود را در محل کار یا بین دوستان ملاقات کرده باشد مطمئناً نشانه خوبی است. چنین فردی برای برقراری ارتباط نیاز به رابطه معنادار دارد به همین دلیل احتمال بسیار کمی وجود دارد که با دیدن یک زن زیبا جذب شود. · آن زنی که مرد نگاهش می کند لزوماً زنی نیست که می خواهد با او باشد. تفاوت بسیار عمیقی بین یک نگاه کردن ساده و آوردن یک نفر در دنیای خصوصی خود وجود دارد. اگر مردی در خیابان چشم چرانی می کند احتمال خیلی کمی وجود دارد که بخواهد به او نزدیک شود. به نظر اکثر مردان، نگاه کردن به زنان زیبا اصلاً به معنای بی احترامی به همسر یا نامزدشان نیست، آنها با این کار فقط هنر را تحسین می کنند و زنی که بخواهد بیش از حد نسبت به چنین چشم چرانی هایی حساسیت نشان دهد فقط همسرش را به نزدیک شدن به یکی از همین زنان تحریک می کند.

 



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:49 | نویسنده : MILAD

 مجسمه ای به نام من!

بیا آخرين شاهكارت را بيبين
مجسمـه اي با چـشمانی باز
خيره به دور دست
شايد شرق شايد غرب
مبهوت يك شكست،
مغلوب يك اتفاق
مصلوب يك عشق،
مفعول يك تاوان
خرده هايش را باد دارد مي برد



و او فقط خاطراتش را محكم بغل گرفته...
بيا آخرين شاهكارت را بيبين
مجسمه اي ساخته اي به نام «من»

 



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:47 | نویسنده : MILAD

 زندگی با طعم استفراق

 جدا میگم حالم از خودم به هم می خوره. زندگی لجنی به هم زدم. اینقدر کثیف که دارم خفه میشم. احساس می کنم اصلا جنبه نعمت های خدارو ندارم. سوء استفاده کامل و کردم از همه نعمتایی که بهم داد... گمراه شدن خیلی آسونه می دونم... ولی فکر نمی کردم آدم اینقدر با سرعت بره توش و اینجوری غرق شه. خدایا کمکم کن قوی تر بشم و اراده ام بیشتر شه خودم و کنترل کنم!  من که تا الان همه ارو مقصر می کردم و خودم پاکترین فرد می دونستم دیدم خودمم همچین آدم گلی نیستم. وقتی بهم میگن حاجی و سید بیشتر زورم میگیره!  دوست دارم بیارم بالا تمام این چند مدت اخیر رو! زندگی بدون عبادت خدا کم شدن نورش تو زندگی اتاق نم و لجن زده ای بیشتر نیست!    خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااا....پی نوشت: نمی دونم چرا.... ولی اعتقاد دارم من و دوستم داری که خواستی بهم بفهمونی پاک بودن چه نعمتی بود که من قدرش و ندونستم!پی نوشت: قالب سایت عوض شده... اگر مشکلی داشتید بگید تا بهتون بگم چیکار کنید.



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:44 | نویسنده : MILAD

چشمای خیست رو روی بغض من ببندحس میکنم تورو تو هر شب خودم
من عاشق همین احساس تو شدم

حست جهانم و وارونه میکنه
آرامشت منو دیونه میکنه
حس میکنم تورو یه عمره تو خودم
بازم به من بگو دیر عاشقت شدم

کشتی غرورم و دیونگی کنم
بازم منو بکش تا زندگی کنم            میمیرم از جنون تا گریه میکنی
با بغض هر شبت با من چه می کنی
چشمای خیست و رو بغض من ببند
من گریه میکنم حالا برام بخند
من در کنار تو دریای خاطرم
وا میکنی درو بی تو کجا برم؟



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:43 | نویسنده : MILAD

 

خدایا عاشق ام عاشق ترم کن....

نپرسیدم چرا رفتی؟  فقط گفتم بری کی بر میگردی؟ ولی رفتی و دیگه بر نگشتی... نترسیدم تو تنهایی، فقط ترسیدم از اینکه نیایی، دیگه شد باورم که بی وفایی، بگو تنهام گذاشتی چرا؟ بگو دوستم نداشتی چرا؟ دلم و شکستی بی صدا، دوستت دارم به خدااااااااااا...  تنهام نزار اشکام و ببین، تنهام نزار بیا پیشم بشین، من بی تو می میرم، بگو دستات و میگیرم، دوستت دارم، فقط همین... همین...  روحت شاد جهان!

از درک عشق و علاقه تا فهمیدنش یک دنیا راهه. یه دنیا راهه که تا اسیرش نشی نمی فهمی چی دارم می گم. شاید خودمم هنوز نمی دونم یعنی چیه. شاید منم فقط فهمیدمش نه اینکه درکش کرده باشم!



خدایا بیا و ببین که چقدر دستام تشنه ی محمبت بی کران تو هستند! تنهام نزار تو این جامعه ی شلوغ و بی وفا... اینجا همه به فکر خودشون هستن و دنیا شون. خدایا تنهام نزار... خدايا فقط تو را مي خواهم. باور كرده ام كه فقط تويي سنگ صبور حرف هايم.



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:40 | نویسنده : MILAD

 

دیدی پر زد و رفتش؟

وقتی اومدی کسی تورو ندید اما من دیدمت 
کسی تو رو حس نکرد ولی من باهمه وجودم حست کردم 
همیشه دلم می خواهد برات شعر بنویسم 
عاشق باشم و دلتنگ نمی ذاره نذاشته
همین خورده ریزی که اسمش زندگی
مسافر غریب من جاده زندگیت کجاست 
بگو که مقصد دلت تو خونه فرشته هاست
چه قصه ها گفتی برام از روزگار نالوتی
گفتی دیگه خسته شدم از عشقهای دروغکی
سفر یه جور شکایت به خنده های دیگران
چقدر دلم خسته اس کنار من بمون
حرفهای من هنوز ناتمام تا نگاه می کنم وقت رفتن است         
باز هم همون حکایت همیشگی
پیش از اونکه با خبر بشم لحظه عظیمت تو ناگزیر میشه
تو کوله بار خستگی که پر شده از خاطره
یه قلبی هست که می شکنه
بهت میگه یه حس کور که از این بیچاره دل بکن
دیو فریب سرنوشت می خواهد تو رو جدا کنه 
یکی میگه کاشکی نره منم میگم خدا کنه خدا کنه خدا کنه



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:38 | نویسنده : MILAD

 آرامش بخش

ترم سوم دانشگاه بود که روانشناسی عمومی و برداشتم. یه استاد داشتم به نام خانم عطار زاده. روی MP3 Player اش خیلی دوست داشتم بدونم چیه! یه روز که واسه دیدن یه فیلم لب تاب برده بودم سر کلاس ازش گرفتم دستگاش و خالی کردم همه اش و روی لب تاب. البته با اجازه اش ها!  می خواستم ببینم یه استاد روانشناس چه موزیک هایی گوش میده. آهنگ های مختلفی داشت که هنوزم تو سیستمم نگهشون داشتم. اکثرا عاشقانه و آرام بودن. خیلی هاش هم قدیمی و غمگین. اصلا آهنگ بکوب و شاد نداشت. نمی دونم (شاید استادمون عاشق شده بود). خلاصه یکی از اون آهنگ ها آرامش بخش بود برای هنگام استرس. سر کلاس هم اجرا کردیم. پرده هارو کشیدیم و در و بستیم. دراز کشیدیم روی صندلی هامون. شل شل گردیم بدن و چشمارو بستیم و این آهنگ و گذاشتیم و هر کاری استاد می گفت انجام می دادیم. حالا اون آهنگ و برای شما گذاشتم. می تونید یه جا دراز بکشید که نور زیادی نباشه و این موزیک و بزارید و خودتون رو فرض کنید توی طبیعت. البته یه حرکاتی هم داره که دیگه حسش نیست توضیح بدم. چون دیدم طرف دار موزیک های بی کلام زیاده این و گذاشتم عزیزانم. دفعه بعد احتمالا آهنگ بی کلام موقع خواب و بزارم. فعلا برای دانلود این موزیک (آرامش بخش) به ادامه مطلب مراجعه کنید. یا حق.                          دانلود آهنگ بی کلام                         با حجم حدودا 4.71 مگابایت                                 فرمت MP3



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:36 | نویسنده : MILAD

  دختر فراری....

یه روز سرد آذر ماه بود که کارم توی شرکت خیلی طول کشید.یک دفعه به خودم اومدم دیدم ساعت نزدیک یازده شبه، خیلی خسته شده بودم ، به سرعت میزم رو جمع و جور کردم و از شرکت خارج شدم ، باد سردی می وزید، سریع به طرف ماشینم رفتم و سوار شدم و به سمت خونه راه افتادم، از میدون تجریش رد شدم و از توی خیابونهای فرعی دزاشیب راهم رو به سمت منزل ادامه دادم، ساعت نزدیکای دوازه بود و خیابونهای اون منطقه تقریباً خالی از آدم، همونطور که توی حال خودم بودم با شصت،هفتاد تا سرعت داشتم ماشین رو می روندم یه دفعه یه دختر جوون که بیشتر از هیجده، نوزده سال نداشت یکباره از توی یه کوچه پرید وسط خیابون و جلوی ماشین منو سد کرد، با عجله هرچه تمام تر ماشین رو نگه داشتم، خوشبختانه چون سرعت زیادی نداشتم ماشین به موقع ایستاد...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:34 | نویسنده : MILAD

 

Speak English

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
در صحبت با یکی ازدوستان خوبم که در زمینه ترجمه زبان انگلیسی فعالیت می کنه، من راهنمایی به یک راه جالب شدم. گفتم به شما بگم و در اختیارتون بزارم. شاید شما هم دوست داشته باشید استفاده کنید. یک مجموعه است به نام  Speak English like an American  یعنی چگونه انگلیسی صحبت کنیم، مانند آمریکایی ها! طبق مشورتی که با این دوستم داشتم قرار شد فعلا فقط به فایل های صوتی انگلیسی گوش بدم یه مدتی، حتی اگر متوجه نشم کاملا چی می گن. این و قبلا از استاد های خوب زبانم هم شنیده بودم. به هر حال گذاشتم شما هم استفاده کنید اگر دوست دارید. این مجموعه بیست و پنج فایل صوتی همراه با فایل پی دی اف هست. تقریبا هر درس از این بیست و پنج درس یک داستان در حدود دو دقیقه هست. باید اینقدر گوش کنید این درس هارو تا تقریبا همه ارو حفظ شید. سوالی بود در قسمت نظرات بپرسید تا جواب بدم. می تونید مجموعه ارو از ادامه مطلب دانلود بفرمایید. امیدوارم موفق باشید و پیروز.   
لینک دانلود مجموعه در 4shareتوجه: این لینک توسط سایت 4share قدرت گرفته. هر زمان که دیدید با دانلودش مشکل دارید بگید تا لینک دیگری در اختیارتون قرار بدم.نکته: به هیچ وجه نگران متوجه نشدن معانی نباشید و فقط گوش کنید تا گوش هاتون عادت کنه. می تونید از رادیو های خارجی و شبکه های انگلیسی زبان هم استفاده کنید. با تداوم...



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:33 | نویسنده : MILAD

 اعتراف عاشقانه

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده. فکر نکن بی وفا هستم، دلم از سنگ نشده... اعتراف می کنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم. باور نمی کنم اینک بی تو ام. کاش می شد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری کاش می شد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی تا دوباره به چشمهایت خیره شوم، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم... کاش می شد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم، با چشمهایم نازت کنم. در حسرت چشم هایت هستم، چشم هایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه می شد. بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده. در حسرت گرمی دستهایت، تا کی باید خیره شوم به عکس هایت، هنوز هم عاشقم، عاشق آن بهانه هایت... کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم. هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچ گاه ندیدم تو را، چشم هایم را بستم و باز هم دیدم تو را.هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت، هر چه خواستم بگویم بی خیال، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم... می خواستم با تنهایی کنار بیایم، دلم با تنهایی کنار نیامد، می خواستم دلم را راضی کنم، یاد تو باز هم به سراغم آمد، می خواستم از این دنیا دل بکنم، دلم با من راه نیامد... بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست، بدجور از نبودنت شاکی است، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست...



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 23:29 | نویسنده : MILAD

 زندگی چون کودکی تنهاست

زندگی چون کودکی تنهاست:
ساده وغمناک!
اشک سردی همچون مروارید
می دود در جام چشمانش،
می چکد بر خاک،
سادگی در چهره اش پیداست!
گاه یک لبخند
می دمد در آسمان گونه هایش گرم،
می شکوفد در بنا گوشش
غنچه آزرم.
گاه ابر تیره اندوه
بر جبینش میگشد دامن
سر فرو می اورد نا شاد،
چون نهاهی نرم و نازک تن
در گذار بادزندگی زیباست:
ساده و مغموم،
چون غزالی در کنار چشمه ای،در خلوت جنگل
مانده از دیدار جفت گمشده محروم
دیده اش از انتظاری جاودان لبریز
در بهاری سرد
مرغ زیبایی نشسته شادمان بر شاخه اندوه
سادگی افتاده همچون شبنمی از دیده مهتاب
در سکون حیرتی خاموش
بر عقیق بوته اعجاب
زندگی چون کودکی تنهاست:
ساده وغمناک،
زندگی زیباست



  • عجله
  • قالب بلاگفا
  • در بی نهایت